مهتاب مهتاب ، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

خاطرات پرنسس خوشگلم

دل نوشته

چشماتو واسه زندگی میخوام دلتو واسه عاشقی. صداتو واسه شادابی   دستاتو واسه نوازش پاهاتو واسه همراهی   عطرتو واسه مستی. ... و خودتو واسه خــــــــود خـــــــودم ♥   ...
30 بهمن 1391

پندهای مادرانه

مردم اغلب بی انصاف‌ بی منطق و خودمحورند ولی آنان را ببخش. اگر مهربان باشی تورا به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند ولی مهربان باش. اگر موفق شوی دوستان دروغین و دشمنان حقیقی خواهی یافت ولی موفق باش. اگر شریف و درستکار باشی فریبت می دهند ولی شریف و درستکار باش. آنچه رادر طول سالیان سال بنا نهاده ای شاید یک شبه ویران کنند ولی سازنده باش. اگر به شادمانی و آرامش دست یابی حسادت می کنند ولی شادمان باش. نیکی های درونت را فراموش می کنند ولی نیکوکار باش. بهترینهایت را به دنیا ببخش حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد و در نهایت می بینی هر آنچه هست میان تو و خداوند است نه میان تو و مردم!   ...
18 بهمن 1391

تولدت مبارک نازنینم.....

سه سال از روزی که فرشته آسمانی من رو درآغوشم گذاشتن گذشت. سه  سال از روزی که من مادرشدم وتوجگرگوشه من. درلحظه لحظه این سه سال به خاطرحضورناب عزیزترینم عاشقانه زندگی کردم. تولدت مبارک عزیزترینم. من وباباحسین عاشقانه دوستت داریم مهتاب جان.    
8 بهمن 1391

بدون شرح......

اول از همه میخوام از دوستای گلی که میومدن وبرا وبلاگ مهتاب     نظرمیدادن عذرخواهی کنم که چرا نظرات     وبلاگ رو بستم آخه یه الاغ فوق العاده زشت وبدترکیب وفوق العاده   دروغ گو و روانی به تمام عیار هی میومد     ار ار می کرد صداش آزار دهنده بود برا همین نظرات رو بستم که دیگه   نتونه بیاد ار ار کنه.       درضمن.............   يک روز ملا نصر الدین برای تعمیر بام خانه خود مجبور شد، مصالح ساختمانی را بر پشت الاغ بگذارد و به بالای پشت بام ببرد. الاغ هم به سختی از پله ها بالا رفت . ملا مصالح ساختمانی را از دوش ا...
1 بهمن 1391
1